فضای باز و بسته: مدیریت زمان هنگام آموزش و بازی کودکان

بلنكین و وایت‌هد بر این باورند كه «مهم‌ترین اصلی كه در برنامه‌ی درسی نادیده و نادرست دریافت می‌شود، پدید آوردن محیطی‌ست كه آموزش در آن رخ می‌دهد». هر تجربه‌ی آموزشی دربرگیرنده دانش‌آموزان، برنامه‌ی آموزشی و محیطی‌ست كه این برنامه‌ی آموزشی و دانش‌آموزان در آن هستند. پس ما محتوای درسی (برنامه)، افراد (دانش‌آموزان) و زمینه‌ای داریم كه به چگونگی آموزش پیوند دارد. می‌توان درباره‌ی هر وجه این سه‌وجهی گفت‌وگو و بررسی کرد. آموزگار خوب بودن وابسته به آن است كه چگونه این سه وجه را در كنار هم جای دهیم. وایت‌برد می‌گوید: «آموزگارِ خوب گردآمده‌ای از روش‌ها و راهبردهای گوناگون را به ‌کار می‌برد؛ راهبردهایی که آموزگاران به‌کار برده‌اند اهمیت فراوانی ندارد، بلكه توانایی بهره‌مندی از آن‌ها ارزش‌مند است.» بنابراین چگونگی انجام دادن كار است كه دگرگونی پدید می‌آورد، نه خودِ كار. برای نمونه، تخته‌‌ی وایت‌برد باید كلاس‌های درس را تغییر داده باشد اما مهارتی كه آموزگاران در به‌كارگیری آن دارند مانند تخته‌سیاه است. بنابراین ماس و همكاران او دریافتند كه تخته‌‌ی وایت‌برد روش آموزشی کنونی را دگرگون نساخته‌است. گورا می‌گوید:« چگونگی برنامه‌ریزی زمان و فضاست كه احساس كودكان به خود و دیگران را می‌سازد. آگاهی و شناخت اجتماعی و اختیار فردی از راه چگونگی سازماندهی و مدیریت كلاس یاد گرفته می‌شود.» بلكین و وایت‌هد باور دارند كه به‌كارگیری پیشرفت فردی و اجتماعی و سلامت در دیدگاه، دوراندیشی و رفتار متناسب، پشتوانه‌ی كیفیت در آموزش است.

سازماندهی و مدیریت زمان و فضای آموزشی

محیط آموزشی باز یا بسته؟

هنوز بسیاری از برنامه‌ریزان آموزشی هستند که به سختی محیطِ باز را فضای آموزش و یادگیری به‌ شمار می‌آورند، زیرا با محیطِ آموزشی عادی تفاوت دارد. پژوهشگری به نام بروس باور دارد که «معمولاً به این سبب به محیطِ باز توجه نمی‌شود که پندارهایی نادرست، دانشِ به‌دست آمده در محیط بسته را بر محیطِ باز برتر می‌داند» محیطِ باز در و دیوار و پنجره ندارد، اما شاید بهترین راه برای رودررویی موقت با فضای بیرون و آن را مانند فضای بسته دیدن باشد. گمان كنید اگر فضای باز در و پنجره داشت، در آن‌ چه می‌گذاشتیم؟ شاید در آن‌جا میز و نیمکت و منابع درسی و کودکانی که همراه با مربی و آموزگار باید از این فضا بهره‌مند شوند. با پذیرش این موارد، فضای بیرون بخشی از برنامه‌ی ما می‌شود. می‌توان در این فضا برنامه‌ی درازمدت، میان‌مدت و روزانه داشت. می‌توان آن را ارزشیابی كرد و کودکان را سنجید. می‌توان در نشست آموزگاران درباره‌ی آن گفت‌وگو كرد. بنابراین هنگامی كه در محیطِ باز كار می‌كنیم همه‌ی موضوع‌ها سازمانی و مدیریتیِ محیطِ بسته نیز بر آن حُكم‌فرما خواهد شد.

در سایت آموزک بخوانید:‌ برتری های یادگیری کودکان در فضای باز

محیط آموزشی باز یا بسته

سازماندهی و مدیریت محیط باز و بسته 

آموزگار موفق كسی‌ست كه به چگونگی سازماندهی و مدیریت روزانه‌ی محیط‌های بسته و باز بیاندیشد. سازماندهی یعنی دگرگونیِ ساختار كلاس درس با هدف كمک به یادگیری و آموزش، و دربرگیرنده‌ی چگونگی سازماندهی كودكان و بزرگ‌سالان، بهره‌مندی از زمان، فضا و اجرا. سازماندهی پیش از مدیریت رخ می‌دهد و این دو به هم وابسته‌اند. بر پایه پژوهشی كه 3 سال به درازا كشید، تفاوت‌هایی در دستاورد یادگیری كودكان در 19 كلاس درس كه اتفاقی مرتب شده بودند، با 19 كلاس ساختاربندی شده وجود داشت. بنابراین روشن است که ساختار فضا بر یادگیری تأثیر می‌گذارد. كلاس‌هایِ درس ساختاربندی شده آن دسته از كلاس‌هایی بودند كه در آن‌ها به موضوع‌ها در پیوند با محیط و فضا اهمیت داده شده و شرایط آن‌ها برای یادگیری بهبود یافته بود. دانش‌آموزانِ كلاس‌هایی كه اتفاقی مرتب شده بودند، در سنجش با كلاس‌های برنامه‌ریزی شده، پیشرفت و تمركز كم‌تری بر كار خود داشتند و نمی‌توانستند كارهای پیچیده را به پایان برسانند.

در سایت آموزک بخوانید:‌ تجربه کودکان هنگام آموزش در فضای باز

بلنكین و وایت‌هد باور دارند چنان‌چه برنامه‌ریزی برای محیط به درستی انجام نشود می‌تواند انگیزه سستی مطلب‌های ارائه شده‌ی آموزگار برای یادگیری شود. پس محیطی كه می‌خواهیم در آن یادگیری انجام گیرد باید بازتاب‌دهنده‌ی آموزش نیز باشد. ما با سازماندهی کارها به کودکان می‌فهمانیم كه دیدگاه‌مان درباره‌ی فعالیت‌‌ها چیست. اگر چیزی به‌درستی مرتب نشده باشد و مربیان سرگرم گپ‌وگفت باشند، این مفهوم را می‌رساند كه ما پدیده‌ای مانند بازی در فضای باز را ارزش‌مند نمی‌دانیم. مدیریت و سازماندهی در آغازِ كار ما جا دارند. این موضوع‌ها یا ما را موفق می‌كنند یا از پا درمی‌آورند. از این رو گفته شده است چنان‌چه بهترین آموزگاران مدیریت و سازماندهی نداشته باشند شكست می‌خورند. 

سازماندهی و مدیریت فضای آموزشی

مدیریت زمان بازی و فعالیت در فضای بسته و باز 

بازی در فضای باز به معنای آن است كه کودکان برای رفتن به بیرون نباید زمان‌شان را با صف بستن هدر دهند، بلكه باید آزادانه از هر دو فضا بهره ببرند و بتوانند از این دو فضا بهترین بهره را بدون هیچ اخلالی در زمان داشته باشند. مربیان باید فضا را به گونه‌ای طرح‌ریزی كنند كه کودکان بتوانند بدون هدر دادن زمان، بیرون بروند. مربیان باید زمان را چنان برنامه‌ریزی کنند كه با دانش‌آموزان خود به تمرین بپردازند و زمان را به پاسخ‌گویی به پرسش‌هایی كه نشان از ساختارهای ضعیف است، هزینه نكنند. جاگو (2002) با توجه به زمان برای بازی‌های ساده دریافت كه هر چه زمان کودکان بیش‌تر باشد آنان پویاتر خواهند بود.

در سایت آموزک بخوانید: کدام بهتر است: بازی در فضای بسته یا بازی در فضای باز؟

خردسالانِ زیر 5 سال نیازمند رویكردی انعطاف‌پذیر به برنامه‌ی روزانه و به‌ویژه زمان یکپارچه و بدون گسست هستند. اگر خردسالان در كلاسی باشند كه برای آنان پیوسته مزاحمت پدید بیاید، آن‌ها نمی‌توانند بر روی فعالیت‌‌های خود تمركز كنند. اگر خردسالان بدانند برای انجام دادن فعالیت‌های‌شان زمان كافی دارند، دل‌بستگی بیش‌تری به تمركز، پیگیری و موفقیت از خود نشان می‌دهند. مک‌آلی و جكسون باور دارند كه وقفه در «كار جذبی كودكان» می‌تواند فرهنگی را پایه‌ریزی كند كه در یادگیری سبب سستی و تنبلی و حواس‌پرتی‌شان به هنجار تبدیل شود. بیلی (1984) در بررسی رفتار كودكان در كلاس درس خود، درمی‌یابد هنگامی كه او زمان بازی کودکان را افزایش می‌دهد و دوره‌ی آن را طولانی‌تر می‌کند، کودکان به بازی ادامه نمی‌دهند و به فعالیت خود بازمی‌گردند. او می‌گوید که کودکان باید زمان كافی برای بازی و خیال‌پردازی داشته‌ باشند. زمان بازی آنان پایان‌پذیر است و پس از آن دوست دارند به فعالیت كلاسی خود بازگردند. کودکان می‌توانند میان بازی و فعالیت نوسان كنند و باید مطمئن شوند که بازی هرگز از آن‌ها گرفته نمی‌شود. در بازی‌ها دختربچه‌ها بیش‌تر رؤیاپردازی می‌کنند اما با این همه آگاه هستند که باید فعالیت‌‌های درسی را نیز انجام دهند. هلند (2003) در پژوهش خود به این موضوع دست یافت كه در بازی‌های وانمودی مانند نقش قهرمان، هنگامی که کودکان از بازی‌هایی مانند جنگیدن در میدان محروم می‌شوند این کار را کنار نمی‌گذارند، بلکه به راه‌های تازه‌ای رو می‌آورند. هنگامی كه تفنگِ بازی از كودكان گرفته می‌شود آن‌ها ابزار دست‌سازی را به‌کار می‌برند كه طرحی ساده‌تری دارد و خلاقانه نیست. این ابزارهای ساده مانند چوب‌دستی دستاورد اجازه نداشتن در به‌كارگیری از تفنگ‌بازی و زمان کم برای ساخت آن‌ها است. هنگامی كه محدودیت زمانی تا اندازه‌ای برداشته می‌شود کودکان می‌توانند كاری را كه پیش از آن ممنوع بود خلاقانه‌تر انجام دهند زیرا زمانی کافی دارند. با کنار رفتن محدودیت‌های زمانی و سخت‌گیری‌ها،‌ سازه‌های کودکان پیچیده‌تر می‌شود و درباره‌ی ساخت آن‌ها بیش‌تر فكر می‌کنند.

مدیریت زمان بازی و فعالیت

در سایت آموزک بخوانید: بازی در فضای باز و اهمیّت آن در تندرستی خردسالان

در بازه‌های زمانی، افزون بر آن كه نباید در كار كودكان کارشکنی كرد، آنان نباید وقت خود را به جای انجام فعالیت‌‌های ارزش‌مند با كارهای بی‌ارزش هدر دهند. كمپبل و نیل (1992) درباره‌ی زمانِ «دود شده» سخن می‌گویند. این همان زمان هدر شده برای سرانجام دادن كارهای بی‌ارزش است كه بنابر برخی پژوهش‌ها تا یک دهم هر هفته یا یک نیم روز در هفته را باید زمان دود شده در نظر گرفت. هدر دادن زمان چه در محیط بسته و چه محیط باز دیده می‌شود. نشانه‌هایی از هدر دادن زمان برای مرتب كردن محیط بازی از سوی كودكان هست که هنوز این روش تغییر نكرده‌است. راجرز و ایوانز (2008) بر این باورند كه کودکان برای گفت‌وگو و بخش کردنِ مسئولیت‌‌ها در طول بازی نیازمند زمان هستند. آنان نیاز به زمان برای تفكر دارند و بزرگ‌ترها نباید با بُردن یک یا دو كودک، كار و بازی آن‌ها را برهم بریزند. بر پایه‌ی برنامه‌ی درسی سال‌های نخست (2008) کودکان نیازمند بازی و كار هستند. مربیان در برنامه‌ریزی خود ‌باید انعطاف‌پذیر باشند و اگر در آینده لازم شد دانش‌آموزان باید بر سر كار پیشین خود بازگردند. 

در سایت هدهد بخوانید:‌ ارتباط با طبیعت و تاثیر آن بر رشد کودکان

در مدیریت زمان باید به فضا نیز توجه کافی داشت. پولارد می‌گوید:« ما باید به ساختار فضا توجه كنیم زیرا این موضوع بر چگونگیِ آموزش، یادگیری و دیدگاه دانش‌آموزان کارساز است. خردسالان از راه تحرک می‌آموزند و فضا برای آن ناگزیر است. خردسالان هنوز در دوره‌ی آرام نشستن و یادگیری نیستند بلكه از راه تحرک موضوع‌ها را دریافت می‌کنند. چه آنان یک ساله باشند و راه بروند و چه 5 ساله باشند و بدَوَند، چون خردسالان فكر و بدنی فعال دارند و نیروی حركتی آن‌ها در دوره‌ای حساس است، به فضا نیاز دارند. آنان برای حركتِ آزادانه، یادگیری و كنترل بدن به فضای كافی نیازمندند.» در بررسی انجام شده بر روی خردسالان 4 ساله، فضا، چگونگی جای‌گیری و گزینش فعالیت‌‌ها، جنبه‌های متفاوتی را آشكار کرد. كاربُرد مناسب، نیازمند فضای باز است تا کودکان در اندازه‌ای بزرگ‌تر بتوانند كاراتر و فعال‌تر از محیط بسته باشند. حتا اگر محیطِ باز كوچک باشد حس بیرون بودن آن را بزرگ نشان می‌دهد.

آموزش کودکان از راه تحرک

موضوع‌های ساده‌ای مانند داشتن و نداشتن فضای كافی، کارکردی متفاوت بر روی دختربچه‌ها و پسربچه‌ها می‌گذارد. پژوهش برایان بیتس نشان می‌دهد شلوغ بودن محل بازی تاثیر متفاوتی روی دختربچه‌ها و پسربچه‌ها دارد. او دریافت هنگامی که اتاق شلوغ می‌شود، پسرها پرخاشگرتر می‌شوند و گروه‌هایی را تشكیل می‌دهند، اما دختران گوشه‌گیرتر می‌شوند و به تنهایی بازی می‌كنند. او به پژوهشی اشاره می‌كند كه در آن آمده‌است:« هنگامی كه كلاس شلوغ باشد کودکان گرایش به تنهایی كار کردن دارند و اگر ارتباطی داشته باشند پرخاشگرانه است.» او درمی‌یابد كه شرایط آموزش ما و روشی كه برمی‌گزینیم تأثیر كوتاه و بلندمدت بر روی کودکان دارد. محیط همواره تأثیرگذار است. سراج بلچ‌فورد و سیلوا به تأثیر مستقیم و منفی میان محدودیت فضای بسته با اجتماع‌ گُریزی، نگرانی و غمگینی كودكان اشاره می‌كنند. آن‌ها دریافتند که برابر نبودن فضا و شمار كودكان بر رفتار كودكان مؤثر است. كمبود فضا انگیزه‌ی گرایش به حضور و نقش‌آفرینی را از میان می‌برد. مطالعات آن‌ها نشان داد که پسربچه‌ها در سنجش با دختربچه‌ها فضای بیش‌تری را در كنترل خود می‌گرفتند و از محل نقش‌آفرینی فرار می‌کردند و به بازی خود ادامه می‌دادند. برای كودكان در سن‌های گوناگون، اندازه‌ی فضای ناهمسان پیشنهاد شده‌است. پسربچه‌ها بیش‌تر از دختربچه‌ها نیازمند فضا هستند. جاگو دریافت كه دانش‌آموزان در دبستان‌هایی كه فضای بازیِ بیش‌تری دارند، فعال‌تر هستند و بیش‌تر به فعالیت‌‌های سالم و پیشنهادهای سازمان سلامت آموزش می‌پردازند و روزانه یک ساعت فعالیت بدنی دارند. اگر بخواهیم به سلامت فرزندان‌مان توجه كنیم باید تفاوت‌های فضای بسته و باز را همواره به یاد داشته باشیم. 

Submitted by editor69 on چ., 01/24/2024 - 10:54